ارتباط با خانواده همسر

۱-در همه احوال و موقعیت ها، حتی اگر با همسرتان مشاجره ای داشته اید، او را در دیدار والدینش همراهی کنید.

 اگر دختر یا پسری خود به تنهایی به منزل والدینش برود، اولین سوالی که در ذهن والدین او مخابره می شود، این است که با همسرش دچار مشکل شده است، اگر پیش زمینه ذهنی خوبی نیز از شما نداشته باشند، این گونه خواهند گفت که از اول خودش را دست بالا می گرفته، به رفت و آمد با ما علاقه مند نیست، فکر کرده نیاد چی میشه و... که به این طریق باب گفتگوی "چرا نیامده است و اون این طوری و اون طوری" و هزاران حرف و حدیث دیگر را خود گشوده اید و در صورت وجود مشکلی بین شما وهمسرتان، زمینه مداخله یک طرفانه آنها را نیز موجب شده اید. لذا، بهتر است با تنظیم شرایط زندگی، در یک زمان خاص و از پیش تعیین شده چنین ملاقاتهایی را ترتیب دهید تا چنین شبهاتی را ایجاد نکنید .

2- برخی از افراد با بروز کوچکترین مشکل و اصطکاک در زندگی، همسرشان را از دیدن خانواده اش محروم می کنند(به خصوص مردان از این سلاح، بیشتر استفاده می کنند).

 اگرعادلانه قضاوت کنید به این اندیشه دست خواهید یافت که شما از این حربه، به عنوان مسکّنی موقتی برای التیام خود و شرایط استفاده می کنید که چندان هم حربه کارسازی نیست. شما با وجود هر مشکل بزرگ با همسرتان، حتی اگر مسبب آن خانواده همسرتان باشد، نبایستی از رفت و آمد همسرتان با خانواده اش ممانعت کنید. این حق را ندارید که در رابطه والد و فرزندی مانع شوید و والدینی را که خواهان دیدار فرزندشان هستند، منتظر بگذارید چرا که دوری از فرزند برایشان مشکل و گاهی طاقت فرساست واین رفتار به جای نقش التیام بخشی، نقش شعله ور شدن زبانه های آتش را خواهد داشت و شرایط را بدتر خواهد کرد.

3- با خانواده همسرتان به گونه ای رفتار نمائید که دوست دارید آنها نیز به همان گونه با شما رفتار کنند.

 هیچ گاه خیره سری نکنید، حریم و حدود احترام را نشکنید و اجازه ندهید حساسیت های بیش از حد شما باعث رنجش و تکدر خاطر آنها شود و موجبات طرد شما و همسرتان را در خانواده فراهم آورد.

 

4- درصورت وجود اختلاف فرهنگی و طبقاتی با خانواده همسر، می توانید با صبر، گذشت و پیدا کردن وجوه مشترک، آنها را تعدیل نمایید.

یادتان باشد که همسرتان شریک زندگی و همسفر ادامه راهتان است که در همه احوال باید یاریگر او باشید و به شکرانه وجود او در زندگیتان، بهتر است با خانواده او همراه بوده و مهربان باشید.

 

5- اگر همسرتان نسبت به خانواده اش وابستگی افراطی نشان می دهد، در جستجوی علت این وابستگی باشید.

 در صورتی که علت این وابستگی، از رفتار شما نشات می گیرد، مثلا عدم توجه شما نسبت به او، کمبود عاطفه بین شما و همسرتان، عدم حمایت شما از وی، رفتارهای کودکانه و نسنجیده شما در برخورد با مشکلات و...، درصدد تغییر رفتارتان بر آیید. اگر گرایش افراطی او به پدر و مادر خود، علتی دیگر داشته باشد، بهتر است این موضوع را با او درمیان بگذارید و خواستار ترک آن شوید و در صورت عدم همکاری، این موضوع را با یک فرد معتمد و آگاه در میان بگذارید و برای رفع آن  راه حل بخواهید.

6-هیچ گاه در صدد قطع رابطه همسرتان با خانواده اش نباشید.  

چه بسا با قطع این ارتباط، موجبات خلاء روحی و سلب آرامش وی را فراهم نموده اید که تبعات آن، اول از همه گریبانگیر خود شخص شما خواهد شد و تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی مشترکتان خواهد داشت. از سوی دیگر، کینه و نفرت ایجاد شده به خاطر این رفتار، تا آخر عمر در ذهن همسرتان و خانواده اش باقی خواهد ماند و با کوچکترین تلنگر و لرزه ای زنده خواهد شد. با این اوصاف بهتر است به خاطر علاقه مندی به همسرتان، برای خانواده او نیز حرمت و احترام قائل باشید حتی اگر خانواده او را نمی پسندید.

 

7- اگر ضرورتی ایجاب نمی کند( همچون کهولت و ناتوانی والدین یکی از زوجین، تنهایی، بیماری،...) سعی کنید محل زندگی تان در نزدیکی بستگان نباشد.

 از این طریق شما می توانید امکان مواجهه گفتاری و رفتاری را که منجر به بروز برخی مسایل خاص می شود را تا حد زیادی کنترل نمایید و نیز حافظ حریم حرمت ها و احترام ها باشید. پیامبر اسلام در این زمینه در نهج الفصاحه می فرمایند: با خویشاوندان خود پیوند کنید ولی همسایه آنها نشوید زیرا همسایگی میان شما کینه ها پدید می آورد.

 

8- سعی کنید جویای احوال و شرایط زندگی خانواده همسرتان باشید و همسرتان را نیزبه انجام این رفتار ترغیب نمایید.

 این وظیفه شما، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد، به خصوص اگر آنها در شهر دیگری زندگی کنند. مرتبا با آنها از طریق تلفن در تماس باشید و هر وقت فرصتی را پیدا کردید دیدن آنها را در اولویت برنامه تان قرار دهید.

9- یکی از مواردی که برای همه انسانها با ارزش است و محبت طرفین را زیاد تر می کند هدیه دادن و هدیه گرفتن است.

 مناسبت های شاد مختلف را مغتنم شمرده و به بستگان همسرتان هدیه بدهید. هراز چند گاهی بدون برنامه قبلی آنها را به منزلتان دعوت نمایید و در کنار آنها بودن را علت دعوتتان بیان کنید.

 

10- به هنگام بروز مشکلی در زندگیتان سعی نمایید تا حد امکان آن را در بین خودتان حل و فصل نمایید و آن را در خانواده هایتان مطرح ننماید تا از این طریق از تبعات بعدی آن همچون دخالت، جانبداری،... پیشگیری کرده باشید.

 اما اگر برای حل مشکلتان، نیازمند راهنمایی های یک فرد با تجربه هستید، با در نظر گرفتن نوع مسئله و آگاهی از نحوه برخورد خانواده خود یا همسر با این موضوع، علت درخواست کمک از آنها و رضایت همسرتان، بهترین مشاوران را والدینتان بدانید و سوالات و یا مسائلتان را مطرح نمایید و نظر آنان را جویا شده و راهنمایی بخواهید. والدین آگاه و خردمند با آگاهی که از شرایط زندگی شما دارند، می توانند با این درخواست شما عاقلانه و بدون سوءگیری برخورد کرده  و نظرات مفیدتری ارائه دهند.

 

در پایان امیدوارم شما و همسرتان با به کاربستن راهکارهای ارائه شده و با همکاری یکدیگر و ممارست و صبر بر تمرین، بتوانید بر کیفیت این ارتباط مهم بیفزائید و آن را سامان بخشیدو زندگیتان سرشار از عشق و شور باشد.

زندگی و تفاوت باورها

من باور دارم ...... که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتی که داشته ایم و آنچه از آن آموخته ایم بستگی دارد تا به این حد که چند بار جشن تولد گرفته ایم.

من باور دارم...... که همیشه کافی نیست توسط دیگران بخشیده شویم ،گاهی باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم...... که صرف نظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد،دنیا به خاطر غم وغصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.

من باور دارم...... که زمینه ها و شرایط خانوادگی و اجتماعی بر آنچه هستم تاثیر گذار بوده اند اما من خودم مسئول آنچه خواهم شد هستم.

من باور دارم...... که نباید خیلی برای کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است برای همیشه زندگی مرا تغییر دهد.

من باور دارم...... که دو نفر ممکن است دقیقاًبه یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.

من باور دارم...... که زندگی ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانی که حتی آن ها را نمی شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم...... که گواهی نامه ها و تقدیرنامه هایی که بر روی دیوار نصب شده اند برای ما احترام ومنزلت به ارمغان نخواهند آورد.

من باور دارم......شادترین مردم لزوماً کسی است که بهترین چیزها را دارد نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را می کند.